جدول جو
جدول جو

معنی په سری - جستجوی لغت در جدول جو

په سری
گونه ای از بستن روسری که به جای گره زدن از زیرچانه، از پشت
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شش سری
تصویر شش سری
طلای ناب، زر خالص، ابریز، زر خشک، زر رکنی، زر بی غشّ، زر شش سری، زر ده دهی، زر طلا، زر طلی، زر سرخ، زر جعفری، زر طلی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آن سری
تصویر آن سری
آن طرفی، مقابل این سری، کنایه از آخرتی، اخروی، آن جهانی، برای مثال باشم گستاخ وار با تو که لاشی کند / صد گنه این سری یک نظر آن سری (سنائی۲ - ۳۱۵)کنایه از غیبی، خدایی، برای مثال برآوردن ز مغرب آفتابی / مسلّم شد ضمیر آن سری را (مولوی۲ - ۱۰۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاک سری
تصویر پاک سری
پاک درونی پاک باطنی پاکی سریرت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آن سری
تصویر آن سری
اخروی عقبایی آخرتی مقابل این سری، خدایی الهی غیبی مقابل ین سری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شش سری
تصویر شش سری
زرناب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم سری
تصویر هم سری
صمیمیت محرم بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بر سری
تصویر بر سری
((~. سَ))
علاوه بر، اضافه بر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آن سری
تصویر آن سری
((سَ))
اخروی، آخرتی، مقابل این سری، خدایی، الهی، غیبی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شش سری
تصویر شش سری
((~. سَ))
زر خالص، طلای تمام عیار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سه پری
تصویر سه پری
((~. پَ))
تیری که سه پر مرغ داشته باشد، مجازاً، تیزرو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
Tepidly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
tièdement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
از پشت سر، روستایی در ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
آن سوی کوه، پشت کوه، آخرین برداشت
فرهنگ گویش مازندرانی
پل سری
فرهنگ گویش مازندرانی
مرتعی جنگلی در حومه ی نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
อย่างอุ่น
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
kwa joto kidogo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
ılımlı bir şekilde
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
미지근하게
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
ぬるめに
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
בחום מתון
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
उदासीन रूप से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
dengan dingin
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
lauwarm
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
lauwarm
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
tibíamente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
tiepidamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
morosamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
微温地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
letnio
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
ледь
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
равнодушно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
শীতলভাবে
دیکشنری فارسی به بنگالی